لخته شدن خون در مغز مرد ترکیه‌ای، زبانش را دانمارکی کرد ! افزایش سرقت از مشاغل حساس در تهران؛ آیا قوانین بازدارنده کافی هستند؟ شمار موتورلانس‌های اورژانس مشهد بیش از ۲ برابر شد هشدار به مادران باردار: نشانه‌های زایمان زودرس را بشناسید آمار تلفات و تعداد مصدومان انفجار شدید در اسکله شهید رجایی بندرعباس + فیلم واکسیناسیون از مرگ‌ومیر ۴۰ درصد از کودکان جلوگیری کرده است رئیس کمیسیون اصل نود مجلس: خدمات درمانی تأمین‌اجتماعی همسر متوفی بلافاصله مسدود نشود آخرین فرصت ثبت‌نام برای ترمیم سوابق تحصیلی دانش‌آموزان اعلام شد نقش آفرینی موفق شعبه ۳۰۳ شورای حل اختلاف مشهد در صلح و سازش یک پرونده مطالبه طلا انفجار شدید در بندر شهید رجایی بندرعباس (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) + فیلم و علت انفجار برنامه جدید معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش برای دبستانی‌ها آمار عجیب ازدواج در ایران؛ زنان متأهل کمتر از مردان! | ۲۵ هزار ازدواج بالای ۵۰ سال قدردانی از معلم، زیر فشار تجملات چند توصیه مؤثر برای روز کنکور | چطور درس‌ها را جمع‌بندی کنیم؟ تأثیر معدل در کنکور ۱۴۰۴ قطعی شد | توضیح وزیر سابق آموزش و پرورش از فواید این تصمیم استرداد ۶۸۹ هزار تبعه غیرمجاز افغان از مرز‌های خراسان رضوی طی سال ۱۴۰۳ ثبت‌نام وام ۵۰ میلیون تومانی بازنشستگان تأمین اجتماعی چه‌زمانی آغاز می‌شود؟ چند توصیه‌ پزشکی به خانم‌های نزدیک به ۴۰ سال سرقت میلیاردی از خانه‌های خالی! پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) | دمای مشهد امروز به ۳۶ درجه می‌رسد ۱۲ نوزاد از ابتدای سال در آمبولانس‌های اورژانس خراسان رضوی متولد شده‌اند (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) دارو‌های گیاهی را خودسرانه مصرف نکنید ۳۵ درصد تخت‌های بیمارستانی کشور فرسوده است وام ۵۰ میلیون تومانی بانک رفاه برای بازنشستگان و مستمری‌بگیران تأمین‌اجتماعی +جزئیات مهم‌ترین تغییرات کنکور ۱۴۰۴ پیش‌بینی رگبار و رعدوبرق در غرب و شمال غرب کشور (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) نجات جان گروگان در منطقه مجیدیه تهران (۶ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

بازسازی صحنه قتلی که سال گذشته اتفاق افتاده بود | اعترافات «حسین قلعه» در «قلعه جغری»

  • کد خبر: ۳۲۰۲۸۸
  • ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۷
  • ۲
بازسازی صحنه قتلی که سال گذشته اتفاق افتاده بود | اعترافات «حسین قلعه» در «قلعه جغری»
متهمانی که پارسال در نزاعی جمعی فردی را کشته و متواری شده بودند، به صحنه جرم برگشتند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ تیرماه سال گذشته بود که نزاعی دسته جمعی و شبانه در روستای «جغری» در چهل و چهار کیلومتری مشهد رخ داد. در این نزاع جوانی به هویت «حامد. ف» به ضرب گلوله اسلحه شکاری به قتل رسید. با ورود قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی به پرونده و آغاز تحقیقات مشخص شد که دو طرف درگیری «مصطفی» و «مرتضی»، پسرعمو‌های مقتول بوده‌اند.

با تلاش سروان آرمین منفرد، دو برادر در این پرونده بلافاصله دستگیر شدند. پس از اعتراف این متهمان به درگیری، آن‌ها دو نفر دیگر معروف به «حسین خردو» و «حسین قلعه» را نیز معرفی و اعلام کردند که یکی مالک اسلحه و دیگری ضارب بوده است. 

تحقیقات تیم جنایی ادامه یافت تا اینکه «حسین خردو» که مالک اسلحه شکاری بود نیز دستگیر شد؛ اما تلاش برای یافتن متهم به قتل تا امسال ادامه یافت و چندی پیش مأموران موفق به دستگیری این متهم شدند. پس از اقرار متهمان به نقششان در این پرونده جنایی، چهار متهم پرونده، دیروز دست وپا بسته به محل جرم بازگردانده شدند تا صحنه جرم را بازسازی کنند.

از دعوا در عروسی تا نزاع مرگ بار

«مرتضی. ف» که سنش از دیگرمتهمان بیشتر بود، اولین نفری بود که به سؤالات بازپرس جنایی پاسخ داد.

دلیل اختلاف شما با مقتول چه بود؟

اختلاف سر دعوای خانم هایمان بوده است.

دعوای زن‌ها بر سر چه بود؟

در مجلس عروسی دخترعمویمان بوده که خانم‌ها با هم بحثشان می‌شود؛ ولی دقیقا نمی‌دانم چه بوده است.

حامد بی ادبی کرد

«مصطفی. ف»، دیگر متهم این پرونده که او از افراد دیگر برای نزاع دعوت کرده بود نیز به سؤالات قاضی صفری پاسخ داد.

درگیری شما با مقتول از کی شروع شد؟

بعد از همان عروسی و دعوای زن ها، حامد به من زنگ زد و بی ادبی کرد و گفت: «زنت با زن من دعوا کرده است.» از شب عروسی تا شب حادثه یک سالی گذشت و ما با هم قهر بودیم و مشکل داشتیم و در این مدت نیز چندبار با هم دعوا کرده بودیم.

روز حادثه چطور همدیگر را دیدید؟

روز حادثه حامد در خیابان رسالت مرا دید و‌ می‌خواست دعوا کند که بچه‌ها بودند و نگذاشتند. بعد به من زنگ زد و قرار دعوا گذاشت و بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد. بعد هم به داداشم زنگ زده و قرار دعوا گذاشته بود که با داداشم قرار گذاشتیم برای دعوا به جغری برویم.

چه کسی به حسین زنگ زد؟

من به «حسین خردو» زنگ زدم و گفتم که اسلحه را بیاور؛ چون دشمن زیاد دارم در روستا و گفتم ممکن است درگیری درست شود.

اگر دشمن داری، چرا آمدی؟

خریت کردم.

حسین چه وسیله‌ای همراهش بود؟

«حسین خردو» گفت سلاح ندارم و‌ نمی‌دهمش؛ اما وقتی که آمد، سلاح را آورده بود و اسلحه را به «حسین قلعه» داد.

«حسین قلعه» را چه کسی دعوت کرد؟

«حسین خردو» به او زنگ زد و گفت: «بیا برویم قلعه جغری، مصطفی دعوا کرده است.»

شیشه‌های تیبا را که شکستند، دعوا شروع شد

«حسین خردو» درحالی برابر بازپرس جنایی قرار گرفت که او اسلحه را آورده بود و به سؤالات تخصصی جواب داد.

چه کسی به تو زنگ زد؟

مصطفی زنگ زد و گفت: «اسلحه ات را بیاور» که گفتم: «اسلحه ندارم»، با اینکه اسلحه خانه پدرم بود.

مصطفی به تو زنگ زد و گفت که‌ می‌خواهد دعوا کند و برای همین اسلحه را آوردی، درست است؟

من همان زمان داشتم اسلحه را از خانه پدرم به خانه خودم می‌بردم. اسلحه، شکاری بود. مصطفی زنگ زد و گفت: «از سیس آباد تا حاجی آباد یک ایستگاه راه است، خودت را برسان.» من رفتم حاجی آباد و موتورم را گذاشتم جلوی کافه و نشستم داخل ماشین.

چرا سلاح را همان جا در کافه نگذاشتی؟

اشتباه کردم، همان را نباید می‌آوردم.

بعد چه شد؟

آمدم داخل ماشین نشستم که از راه پشت آمدیم بالای روستا، اسلحه را از توی یقه‌ام درآوردم و «حسین قلعه» از من گرفت. پنج شش گلوله هم داشت.

نوع سلاح چه بود؟

شکاری بود که لوله اش را کوتاه کرده بودم تا توی کیسه برنجی جا بگیرد.

تو از بالای در، خانه مقتول را نگاه کردی؟

از لای در نگاه کردم و دیدم حدود بیست سی نفر نشسته‌اند داخل حیاط. به مصطفی گفتم: «تعداد زیادی داخل حیاط هستند، زنگ بزن به حامد تا با او صحبت کنیم و آشتی کنیم.» مصطفی گفت: «بیایید شیشه‌های ماشینش را بشکنیم و برویم.»

دست مصطفی و مرتضی چه بود؟

مصطفی چاقو داشت و مرتضی هم لوله گاز دستش بود. بعد زمانی که مرتضی و مصطفی داشتند شیشه‌های ماشین را‌ می‌شکستند، من و حسین قلعه وسط کوچه بودیم که ناگهان از در پایین -خانه دو تا در دارد- ریختند بیرون و با آن‌ها درگیر شدند.

کی تیراندازی شد؟

آن‌ها که ریختند بیرون، درگیری شروع شد.

ترسیده بودم

«حسین قلعه» به عنوان آخرین متهم و متهم اصلی پرونده درحالی برابر سؤالات بازپرس جنایی قرار گرفت که مدعی بود ترسیده و شلیک کرده است.

حرف‌های دیگرمتهمان پرونده را قبول داری؟

بله.

وقتی درگیری شروع شد، تو کجا بودی؟

من وسط کوچه بودم که مصطفی و مرتضی بعد از شکستن شیشه‌های خودروی تیبا به سمت ما آمدند و جمعیت هم دنبالشان می‌آمدند.

کی تیراندازی را شروع کردی؟

تیر اول را وسط کوچه بودیم که هوایی شلیک کردم. عقب عقب می‌رفتیم.

سلاح شکاری بعد از هر تیراندازی باید مسلح شود، خودت گلوله را جا می‌انداختی؟

بله، فشنگ‌ها توی جیبم بود و تیر اول را هوایی زدم و تیر دوم را نزدیک ابتدای کوچه زدم و هی داد می‌زدم که نیایید، می‌زنم.

تیر آخر را کی زدی؟

وقتی به خیابان آسفالته رسیدیم، آنجا هم یک تیر هوایی زدم و سر پیچ که رسیدیم، یک تیر به سمت جمعیت انداختم.

موقع تیراندازی به سمت جمعیت، چه کسی مقابلت بود؟

من هیچ کس را‌ نمی‌شناختم؛ نه مقتول را‌ می‌شناختم و نه تا آن روز مرتضی و مصطفی را دیده بودم.

از فاصله چند متری زدی؟

حدود بیست وپنج متری بود، هول شده بودم که نفر اول را زدم.

کار با اسلحه را بلد بودی؟

قبلا یک بار جای گوسفند‌ها اسلحه دستم گرفته بودم و بلد بودم.

از اینجا به کجا رفتید؟

رفتیم جای ماشین و سوار شدیم از روستا رفتیم. تا جای کارخانه آهک که دیدیم یک پراید و پژو دنبالمان هستند.

چیزی مصرف کرده بودی؟

نه، چیزی نخورده بودم و از خانه آمدم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۵ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۰
0
0
سخته که بدونیم میدونید که؟؟؟
ارزو جهانی
Germany
۲۳:۴۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۸
0
0
🫥🫥🫥🫥
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->